گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم که دگر چنین خطا ها نکنم بوسه دادی و چو برخاست لبت از لب من توبه کردم که دگر توبه بیجا نکنم XXXXXXXX همیشه یاد رویت میکنم یار تو گل هستی مو بویت میکنم یار اگر صد یار بیابم از دو عالم فدای تار مویت میکنم یار XXXXXXXXX برای چشم شهلایت بمیرم برای ناز لبهایت بمیرم دلم خواهد که در هنگام مردن لبت بوسیده در پایت بمیرم XXXXXXXXX دو چشمانم به راه است کی میائی دل و جانم فدایت کی میائی بیا یار جان که مردم از فراقت به دیده جای پایت کی میائی XXXXXXXXX افسوس زبیداد جفا بال و پرم سوخت چون شمع شب افروز زپا تا به سرم سوخت فرق من و پروانه در این بود در عالم پروانه پرش سوخت ولی من جگرم سوخت XXXXXXXXX در عالم بی وفا کسی خرم نیست شادی و نشاط در بنی آدم نیست هر کس که در این زمانه او را غم نیست یا آدم نیست یا در این عالم نیست XXXXXXXX بگذار که تا می خورم و مست شوم چون مست شوم به عشق پابست شوم پابست شوم به کلی از دست شوم از دست شوم نیست شوم هست شوم |