وداع

وقتی که خورشید به پیشواز شب میرود و کوچه از صدای پای آخرین عابر تهی میشود با کوله باری از غم و درد میروم و تو را در کوچه های ساکت و آرام شهر تنها میگذارم 

گریه نکن.. 

گریه نکن ای واعظ شکوفایی غنچه های باران 

من باید بروم 

تا با غم جدایی خود غم غربت را از جداره های دل عاشقان بزدایم 

ولی بدان نبض عاطفه و امیدم هر لحظه بیاد تو میزند. 

  •